اسم اعظمپروردگار
(درباره ى
اسم اعظم)
از جمله ى این دعاها، مجموعه اى است که در تعیین
اسم اعظمیا جز آن مى آوریم:از جمله ى روایات در این موضوع ، نقل ماست به سند از محمدبن حسن صفار در کتاب ((فضل الدعاء)). او به سند خود از معاویه بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل مى کند که فرمود:
((بسم الله الرحمن الرحیم اسم اکبر (یا فرمود:
اسم اعظم) خداوند است .))
2 - از جمله ى روایات در این موضوع ، نقل ماست از کتاب یاد شده از حسن بن على بن ابى حمزه از پدرش از امام صادق علیه السلام که فرمود:
((
اسم اعظمخداوند در ام الکتاب (735) پراکنده است .))
3 - از جمله ى روایات در این موضوع ، نقل ماست از کتاب یاد شده از عمر بن توبه از امام صادق علیه السلام که به یکى از اصحاب خود فرمود: ((مى خواهى
اسم اعظمخداوند را به تو بیاموزم ؟)) عرض کرد: آرى . فرمود: ((حمد و توحید و آیه الکرسى و قدر را بخوان ؛ آن گاه به قبله روى کن و هر چه را دوست دارى درخواست کن .))
4 - از جمله ى روایات در موضوع
اسم اعظمخداوند، نقل ماست به سند از محمد بن حسن صفار از سلیمان جعفر (بن ابراهیم ) جعفرى از حضرت رضا علیه السلام که فرمود: ((هر که پس از نماز صبح ، 100 بار بخواند:
بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظیم بیش از نزدیکى سپیدى و سیاهى چشم به هم ، به
اسم اعظمخداوند نزدیک شده است . بى تردید
اسم اعظمدر آن داخل شده است .))
5 - از جمله ى روایات در موضوع
اسم اعظم خدا، نقل ماست به سند، ایضا از عبدالحمید (بن سعید؟) از حضرت رضا علیه السلام که فرمود:
((اسم اکبر خداوند یا حى یا قیوم است .))
6 - از جمله ى روایات در موضوع
اسم اعظم خدا، نقل ماست به سند از محمد بن حسن صفار به سندش از ابوهاشم (داوود بن قاسم ) جعفرى که گفت :
شنیدم امام عسکرى علیه السلام مى فرمود: ((بسم الله الرحمن الرحیم پیش از نزدیکى سپیدى و سیاهى چشم به یکدیگر، به
اسم اعظمنزدیک است .))
7 - از جمله ى روایات در چگونگى
اسم اعظمحق ، نقل ماست از ((البهى لدعوات النبى صلى الله علیه و آله و سلم )) اثر حافظ ابو محمد حزمى از عبدالسلام بن محمد بن حسن ابن على خوارزمى اندرستانى (اندرسفان ؟ اندرسفالى ؟) در چند روایت :
از قبیل روایت انس : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به ابو عیاش زیدبن صامت از قبیله ى بنى زریق بر خوردند. او نشسته بود و مى خواند:
قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا مَنَّانُ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم به تنى چند از یاران فرمودند:
((آیا مى دانید این مرد چه خواند؟)) گفتند: خدا و پیامبرش بهتر مى دانند. فرمود:
((این مرد خداى - عزوجل - را به
اسم اعظماو خواند که اگر بدان خوانده شود، پاسخ مى دهد و اگر بدان مورد درخواست قرار گیرد، مى بخشد.))
نیز از قبیل روایت اسماء بنت زید که گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: ((
اسم اعظم خدا- که اگر بدان خوانده شود، پاسخ دهد - قل اللهم مالک الملک تا بغیر حساب (736) است .))
نیز از قبیل روایت ابن عباس که گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: ((
اسم اعظم خدادر شش آیه ى پایانى سوره ى حشر است .))
نیز از قبیل روایت ابوامامه که گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: ((
اسم اعظم خدا- که اگر بدان خوانده شود، پاسخ مى دهد - در سه سوره است : بقره ، آل عمران ، طه .)) ابو امامه گوید: در بقره ، آیه الکرسى است و در آل عمران ، الم الله لا اله الا هو الحى القیوم ،(737) و در طه ، ((و عنت الوجوه للحى القیوم ))(738) .
نیز از قبیل روایت بلندى که (راوى ) گوید: پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم شنیدند که مردى شب هنگام مى خواند:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ
(و در روایتى که در جزء 4 التحصیل در زندگى نامه ى مبارک بن عبدالرحمان آوردیم:)
اللهم انى اءساءلک بانک اءنت الله الاحد الصمد الذى لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا اءحد.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمودند: ((به آن که جانم به دست اوست سوگند، او خداى را به
اسم اعظمخواند که اگر بدان خوانده شود، پاسخ مى دهد و اگر بدان از او درخواست کنند، مى دهد.))
نیز از قبیل روایت عایشه که گفت : اى پیامبر خدا!
اسم اعظمرا به من بیاموز.
فرمود: ((وضو بساز.)) وضو ساخت . سپس فرمود: ((چنان بخوان که بشنوم .))
چنین کرد. (رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم ) این گونه خواند:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَى کُلِّهَا مَا عَلِمْتُ مِنْهَا وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ الْکَبِیرِ الْأَکْبَرِ
سپس فرمود: ((عایشه سوگند به آن که مرا به حقیقت برانگیخت ، به هدف رسیدى .))
نیز از قبیل روایت انس که گفت : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: یوشع بن نون
این دعا را خواند؛ به اذن حق ، خورشید به خاطر او بر جا ایستاد:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطُّهْرِ الطَّاهِرِ الْمُطَهَّرِ الْمُقَدَّسِ الْمُبَارَکِ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ الْمَکْتُوبِ عَلَى سُرَادِقِ الْحَمْدِ وَ سُرَادِقِ الْمَجْدِ وَ سُرَادِقِ الْقُدْرَةِ وَ سُرَادِقِ السُّلْطَانِ وَ سُرَادِقِ السَّرَائِرِ أَدْعُوکَ یَا رَبِّ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ النُّورُ الْبَارُّ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الصَّادِقُ- عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ- بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ نُورُهُنَّ وَ قِیَامُهُنَّ- ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ حَنَّانٌ نُورٌ دَائِمٌ قُدُّوسٌ حَیٌّ لَا یَمُوتُ
نیز از قبیل روایت حمزه بن عبدالمطلب که گفت : رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم چنین خواند:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ وَ بِرِضْوَانِکَ الْأَکْبَرِ
نیز از قبیل روایت عایشه ، که آن حضرت فرمود:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الطَّاهِرِ الطَّیِّبِ الْمُبَارَکِ الْأَحَبِّ إِلَیْکَ الَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ وَ إِذَا اسْتُرْحِمْتَ بِهِ رَحِمْتَ وَ إِذَا اسْتُفْرِجْتَ بِهِ فَرَّجْتَ نیز از قبیل روایت ابن مسعود، که آن حضرت فرمود:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ وَ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ وَ جَدِّکَ الْأَعْلَى وَ کَلِمَاتِکَ التَّامَّاتِ
نیز از قبیل روایت ابن عباس ، که آن حضرت فرمود: ((بسم الله الرحمان الرحیم
نامى است از نامهاى بزرگ خداوند. میان آن و نام بزرگ خدا جز به فاصله ى سپیدى و سیاهى چشم از هم فاصله نیست .))
نیز از قبیل روایت مردى که گفت : از خدا مى خواست که
اسم اعظمبه من آموزد. شبى در خواب دیدم که با ستارگان در آسمان چنین نوشته شده بود:
یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ
نیز از قبیل روایت امام على بن الحسین زین العابدین علیه السلام که فرمود:
((در طول یک سال ، پس از هر نماز، از خداى خواستم که اسم اعظمم آموزد. به خدا، روزى پس از دو گانه ى صبح ، نشسته بودم . پلکهایم سنگین شد. دیدم گویى کسى رو به رویم نشسته است و مى گوید: خواسته ات بر آورده شد؛ بگو:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ اللَّهِ اللَّهِ اللَّهِ اللَّهِ اللَّهِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ
سپس افزود: آیا دریافتى یا باز گویم ؟ گفتم : باز گو. دوباره گفت .
(با این اسم ) هیچ چیز نخواستم جز آن که به دست آمد. امید دارم نزد او (خداوند)
برایم ذخیره اى باشد.))
نیز از قبیل روایت او(739) از صالح (بن بشیر) مرى که گفت : گوینده اى در خواب به من گفت : آیا مى خواهى نام بزرگ خدا را - که اگر بدان خوانده شود، پاسخ مى دهد - بیاموزمت ؟ گفتم : بلى . گفت : چنین دعا کن :
اللهم إنی أسألک باسمک المخزون المکنون المبارک الطاهر المطهر المقدس صالح گوید: در هیچ خشکى و دریایى ، خدا را با این کلمات نخواندم مگر آن که حاجتم را روا فرمود.
نیز از قبیل روایت او(742) از غالب (بن خطاف ) قطان که گفت : 20 سال خدا را خواندم که
اسم اعظمرا - که اگر بدان خوانده شود، پاسخ مى دهد و اگر با آن از او در خواست کنند، مى پذیرد - به من بیاموزد. شبى در نماز شنیدم که گوینده اى مى گفت : غالب ! بدان چه مى شنوى گوش فرا ده . در حال ایستاده، چشمانم را خواب ربود. شنیدم که صدایى چنین مى خواند:
یا فارج الغم و یا کاشف الهم و یا موفی العهد و یا حی و یا لا إله إلا أنت پس از آن ، هر چه با این دعا خواستم ، به من عطا فرمود.
نیز از قبیل روایت او(744) از یحیى بن مسلم که شنید فرشته ى مرگ از پروردگار بزرگ خود درخواست کرد تا بر یعقوب علیه السلام سلام کند. اجازه فرمود.
به خدمت رسید و سلام کرد. (یعقوب علیه السلام ) بدو فرمود: ((تو را به آن که آفریدت سوگند مى دهم ، آیا جان یوسف را ستانده اى (یا هنوز زنده است )؟))
گفت : ((نه .)) (سپس ) پرسید: ((مى خواهى دعایى بیاموزمت که هرگاه بدان از خداوند چیزى بخواهى ، بدهدت ؟)) فرمود: ((آرى .)) گفت : بخوان .
یَا ذَا الْمَعْرُوفِ الَّذِی لَا یَنْقَطِعُ أَبَداً وَ لَا یُحْصِیهِ غَیْرُهُ .
(راوى ) گوید: صبح نشده بود که پیراهن یوسف علیه السلام را آوردند.
8 - (به سند خود) از تذییل محمد بن نجار (بر تاریخ بغداد) در زندگى نامه ى احمد بن محمد بن على حربى روایت داریم که او به سند خود از اسماء بنت زید نقل کرد که گفت : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
اسم اعظمالاهى در این دو آیه است :
اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ
9 - از جمله روایات در موضوع
اسم اعظمروایتى است که به سند از محمد بن حسن صفار به ما رسیده است . او از ابو الجارود روایت مى کند که زید ابن على (بن الحسین ) علیهم السلام نقل کرد: ام سلمه از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم
اسم اعظمرا در خواست کرد. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم روى گرداندند و خاموش ماندند. روزى آن حضرت بر او وارد شدند. در سجده بود و چنین مى خواند:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَى مَا عَلِمْتُ مِنْهَا وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الَّذِی إِذَا دُعِیتَ بِهِ أَجَبْتَ وَ إِذَا سُئِلْتَ بِهِ أَعْطَیْتَ فَإِنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ
حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم به او فرمودند: ((ام سلمه ، با اسم اعظم ، خدا را خواندى .))
10 - از جمله روایات در موضوع
اسم اعظم خداهمان است که در ((اغاثه الداعى )) آوردیم و این جا - با توجه به آن که روایات بسیارى در این مورد آوردیم - این را هم مى افزاییم :
در یک کتاب قدیمى چنین خواندم : دعاى شامل
اسم اعظماز على بن عیسى علوى . او گوید: از (برادرم ) احمد بن عیسى علوى شنیدم که گفت :
پدرم عیسى بن زید از پدرش زید از جدش حضرت سید الساجدین علیه السلام نقل کرد که فرمود:
((20 سال از خدا خواستم تا
اسم اعظمبه من آموزد. شبى به نماز ایستاده بودم.
دیدگانم پر خواب شد. دیدم رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به سوى من مى آید. به من نزدیک شد و پیشانى ام را بوسه زد. سپس فرمود: از خدا چه خواستى ؟ گفتم : یا جداه ! از خدا خواستم که
اسم اعظمبه من آموزد. فرمود:
بنویس ، پسرم . گفتم : بر روى چه بنویسم ؟ فرمود: با انگشت روى کف دستت بنویس :
یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ وَحْدَکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ وَ ذُو الْأَسْمَاءِ الْعِظَامِ وَ ذُو الْعِزِّ الَّذِی لَا یُرَامُ وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ
آن گاه خواسته ات را بخواه .))
(حضرت ) على بن الحسین (علیه السلام ) فرمود: ((به آن که پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم را به حقیقت به رسالت بر انگیخت ، آن را آزمودم ؛ هم چنان بود که فرمود.))
زید بن على گفت : من نیز آزمودم ؛ هم چنان بود که پدرم (امام سجاد علیه السلام ) فرمود.
عیسى بن زید گوید: من نیز آزمودم ؛ هم چنان بود که پدرم زید گفت . احمد بن عیسى گوید: من نیز آزمودم ؛ هم چنان بود که فرمودند.
11 - از جمله روایات در باره ى
اسم اعظمنقلى است که به سند منتهى به محمد بن حسن صفار رحمه الله به ما رسیده است و نیز به سند منتهى به ابن ابى قره در کتابش ((کتاب التهجد)). او گوید که مولا حضرت موسى بن جعفر علیه السلام این دعا را زیر ناودان (خانه ى خدا) مى خواندند. این نیز روایت محمد بن حسن صفار است . این دو (صفار و ابن ابى قره ) به سند از سکین بن عمار (نخعى سراج ) نقل مى کنند که گفت :
در مکه خوابیده بودم . کسى به خوابم آمد و گفت : برخیز که زیر ناودان مردى است که خداى را به
اسم اعظممى خواند. از خواب پریدم و دوباره خوابیدم .
بار دیگر همان گونه مرا خواند. باز برخاستم و خوابیدم . بار سوم گفت : برخیز، اى فلان ؛ این مرد - و او را نام برد - که عبد صالح است - زیر ناودان است و خداى را به اسم اعظمش مى خواند. برخاستم و غسل به جاى آوردم و به حجر (اسماعیل ) وارد شدم . دیدم مردى پیراهن به سر افکنده و به سجده رفته است . پشت سر وى نشستم .
شنیدم که چنین مى خواند:
یَقُولُ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا حَیُّ لَا یَمُوتُ یَا حَیُّ لَا یَمُوتُ یَا حَیُّ لَا یَمُوتُ یَا حَیُّ حِینَ لَا حَیَّ یَا حَیُّ حِینَ لَا حَیَّ یَا حَی حِینَ لَا حَیَّ یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ یَا حَیُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ بِلَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ یَا لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ثَلَاثاً وَ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْعَزِیزِ الْمَتِینِ (سه مرتبه ).))
سکین گوید: آن قدر این عبارت را تکرار کرد که آنها را حفظ شدم .
آن گاه سر برداشت و چنین و چنان توجه کرد. سپیده زده بود. به پشت کعبه - که مستجار است - آمد و نماز صبح گزارد و رفت .
مولف کتاب ، على بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس ، گوید: اخبار و احادیث درباره ى
اسم اعظماز طریق شیعه و سنى بسیار است . به همین ها بسنده مى کنیم که درست یافتیم . اکنون حدیثى جداگانه درباره ى اسم اعظم نقل مى کنم که استثنایى است . متن آن چنین است :
الْأَعْظَمَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ- یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحْمَانُ یَا نُورُ یَا نُورُ یَا ذَا الطَّوْلِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ
تذکر: در روایتى از عطا آمده است که او آن را به
اسم اعظمبودن آزموده است .
12 - دعاى شامل
اسم اعظماز ربیع بن انس که با 29 حرفى است که همه بدانها سخن مى گویند:
بعد از نماز به گونه و اندازه ى دل خواه ، 200 بار این ذکر خوانده مى شود:
آمنت بالله الاحد الصمد، و 200 بار این ذکر: اءعبد الله لا اشرک به شیئا، و 200 بار این ذکر: لا حول و لا قوه الا بالله ، پس از آن ، این دعا خوانده مى شود:
یَا مُتَعَالِی یَا مُهَیْمِنُ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ اسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَکْبَرِ الْأَجَلِّ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ الْعَدْلِ النُّورِ وَ هُوَ اسْمُکَ
آن گاه با این دعا
اسم اعظمذکر مى شود:
الِاسْمَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مَا أَعْظَمَ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ اهْدِنِی- الم اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ- لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ سپس این 29 بخش را بر پا ایستاده باید خواند:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنَّکَ حَیٌّ قَیُّومٌ رَحْمَانٌ دَیَّانٌ عَظِیمٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَ رَبِّی وَ رَبِّ الْعِزَّةِعَمَّا یَصِفُونَ. وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ مَجِیدٌ مُؤْمِنٌ مُهَیْمِنٌ مَلِکٌ مَالِکٌ مَلِیکٌ مُتَکَبِّرٌ صَدْرٌ صَمَدٌ مَوْلًى مَلِیٌّ مُعْطٍ مَانِعٌ مُعِزٌّ مُتَعَزِّزٌ مُتَعَالٍ مُحْسِنٌ مُجْمِلٌ مُنْعِمٌ مُتَفَضِّلٌ مُسَبَّحٌ مَاجِدٌ مَجِیدٌ مُتَحَنِّنٌ مُحْیٍ مُمِیتٌ مُبْدِئٌ مُعِیدٌ مُقْتَدِرٌ مُبِینٌ مَتِینٌ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ حَیٌّ حَمِیدٌ حَکِیمٌ حَلِیمٌ- حَکَمٌ حَقٌّ حَفِیظٌ حَافِظٌ حَسِیبٌ حَبِیبٌ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ دَیَّانٌ دَائِمٌ دَیْمُومٌ دَافَعٌ فَادْفَعْ عَنِّی شَرَّ مَا أَحْذَرُ مِنْ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ سَمِیعٌ سَامِعٌ سَیِّدٌ سَنَدٌ فَاسْمَعْ وَ لَا تُعْرِضْ عَنِّی وَ سَلِّمْنِی مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ وَ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ وَاسِعٌ وَهَّابٌ وَالٍ وَلِیٌّ وَفِیٌّ وَافٍ وَکِیلٌ وَادٌّ وَدُودٌ وَارِثٌ اجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ رَحْمَانٌ رَحِیمٌ رَءُوفٌ رَبٌّ رَازِقٌ رَقِیبٌ رَافِعٌ رَفِیعٌ فَارْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لَا أَحْتَسِبُ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ هَادٍ فَاهْدِنِی بِهِدَایَتِکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ فَإِنَّهُ لَا هَادِیَ إِلَّا أَنْتَ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ ذَاکِرٌ ذُو الْعَرْشِ ذُو الطَّوْلِ ذُو الْآلَاءِ وَ الْمَعَارِجِ وَ الْمَنِّ الْقَدِیمِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینِ فَقَوِّنِی لِعِبَادَتِکَ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ نُورٌ نَاصِرٌ نَصِیرٌ فَتَّاحٌ بِالْخَیْرَاتِ أَعِنِّی عَلَى نَفْسِی وَ انْصُرْنِی عَلَى عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّی مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ وَ عَلَى الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ اللَّهُمَّ انْصُرْنِی نَصْرَعَزِیزٍ مُقْتَدِرٍ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ عَالِمٌ عَلِیمٌ عَلَّامُ الْغُیُوبِ عَالٍ عَلِیٌّ عَظِیمٌ عَزِیزٌ عَفُوٌّ عَطَّافٌ عَدْلٌ فَاعْفُ عَنِّی مَا سَلَفَ مِنْ خَطَایَایَ وَ ذُنُوبِی وَ وَفِّقْنِی فِی مَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِی لِطَاعَتِکَ أَسْأَلُکَ رِضْوَانَکَ وَ الْجَنَّةَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ النَّارِ
منبع: کتاب مهج الدعوات و منهج العنایات ابن طاووس رحمه الله علیه